تشنهام این رمضان تشنه تراز هررمضانی
شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی
لیله القدر عزیز است بیا دل بتکانیم
سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی
آري امشب، "چشم سر" را بايد بيدار داشت
تا "چشم جان" بيداري و بينايي يابد و دل از بندها برهد؛
و ما چه زيانکاريم اگر از شب قدر
تنها بيداري چشم نصيبمان شود و راهي به وراي آن ، بر اقليم جان نيابيم.
♥♥♥چـہ کسے میگویـב ڪـہ مــטּ هیچ ندارم…؟♥♥♥
♥ مــטּ چیزهاے با ارزشے دارم...♥
♥ حنجره اے براے بغض...♥
♥ چشمانے براے گریـہ...♥
♥ لبهایے براے سکوت...♥
♥בستهایے براے خالے مانـבטּ ♥♥♥
حَســـــرت !
یعنــــی رو به رویم نشستــــه ای . . .
و باز خیســــی چشمانم را . . .
آن دستمــــال خشک بی احساس پاک کند . . .
حَســــرَتـــ !
یعنـــــی شانه هایت دوش به دوشــــم باشـــد . . .
امــا نتوانم از دلتنگـــی به آن پنـــاه ببرم . . .
مـیـدونـی وقـتـی دیـدمـت دوسـت دارم چـکـار کـنـم ؟
دوســت دارم تــو چـشـمـات ذل بــزنـم ،ولـی مـی تـرسـم روتــو بــرگردونـی.
دوســت دارم بـهـت بـگـم دوسـتـت دارم ،ولـی مـی تـرسـم تــو ایـن حـسـو نـداشـتـه بـاشـی.
دوســت دارم بـبـوسـمـت ،ولـی مـی تـرسـم بـزنـی تـو ذوقـم.
دوســت دارم بــغــلــت کـنـم ،ولی مـی تـرسـم تـو بـدت بـیـاد.
دوســت دارم بـگـم تــا آخـر بـاهـام بـمـون ،ولـی مـی تـرسـم بـری و تـنـهـام بـذاری.
بخاطر هـمـیـنـه کــه هـر وقـت مـنـو می بـیـنـی
سـاکـتـم وهـیـچ کـدوم از ایـن کـارارو انـجـام نـمـیـدم . . .
بــه دلــَم میگویـَم :
آن یوســِفی هــم کـه بـرگــَشـت بــه کـنعـانَـش
اسـتـثـنـا بـــود
تــــو غــمـَت را بـُخــور...
تــــو غــمـَت را بـُخــور...
یه روزی آقـــای کـــلاغ،
یا به قول بعضیا جناب زاغ
رو دوچرخه پا میزد،
رد شدش از دم باغ
پای یک درخت رسید،
صدای خوبی شنید
نگاهی کرد به بالا،
صاحب صدا رو دید
یه قناری بود قشنگ،
بال و پر، پر آب و رنگ
وقتی جیک جیکو میکرد،
آب میکردش دل سنگ
قلب زاغ تکونی خورد،
قناری عقلشو برد
توی فکر قناری،
تا دو روز غذا نخورد
.
.
.
ادامه مطلب...
یــعــنــی مــیــشــه یــــه روز رو ایـــن صـفـحـه بـنـویـسـمـ
♥♥♥ اومـــد کــــه بـمـونـــه♥♥♥
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زندگی چه جالبه
یکی که دوسش داری میره
و یکی که دوسش نداری تورو میخواد
شما بگید چیکارکنم
اصلا اگه جای من بودید چیکارمیکردین
دوسش دارم
شده روح و احساس و زندگی من
میدونم دوسم داره...
بارها گفته
از توچشماش خوندم
آخه چشمای آدما دروغ نمیگه
از دل و درونت میگه
دوسش دارم...
دوسش دارم...
نمیخوام ازم جداشه.
یـادتـه زیـر گـنـبـد کـبـود
دو تــا عــاشـق بـودن و کـلـی حــســود
تـقـصـیـر هـمـون حـسـودا بــود کـه
حـالا شـده یـکـی بـود یـکـی نـبـود
تـو بـرو
مطمئن بـاش و بـرو
مطمئن بـاش...
ضـربـه ات کـاری بـود
دل مـن سـخـت شـکـسـت
و چـه زشـت
بــه مـن و سـادگـی ام خـنـدیـدی
بــه مـن و عـشـقـی پــاک
کــه پـر از یــاد تــو بــود
و خـیـالـم می گـفـت تـا ابـد مــال تـو بـود
تـــو بــرو ، بــرو تــا راحــت تـر
تـــکــه های دل خـــود را آرام ســر هــم بـنـد زنـم.
گــاهی دلــم مـیـخـواد یـکی ازم اجــازه بـخـواد ؛ کـــه بـیـاد تـــو تـنـهـاییم
و مـــن اجــازه نــدم...
ولــی اون بی تـفـاوت بـــه مـخـالـفـتم بـیـاد تـــو وآروم بـــغــلـم کــنـه و بـگـه :
مـــگـه مـــن مـردم کـــه تـنـهـا بـمـونـی؟؟؟
♥کـــاش اون لــحـظـه ای کــه یـکی ازت می پـرسـه حــالـت چــطـوره؟
وتـــو جـواب مـیـدی خـــوبـم
کـــسی بــــاشـه کـــه مـحـکـم بـغـلـت کـنـه وآروم تـو گــوشـت بـگـه
♥مـــیـدونـم خــــوب نـیـسـتـی.♥
شیشه شکست
یک نفر می پرسید :که چرا شیشه شکست ؟
یک نفر می گوید : شاید این رفع بلاست!
دیگری میگوید: شیشه ی پنجره را باد شکست!
دل من سخت شکست!
هیچ کس ، هیچ نگفت...
قصه ام را نشنید...
از خودم می پرسم ...
ارزش قلب من از شیشه ی یک پنجره هم کمتر
بود....؟؟؟؟؟؟
چـــه ديـــر فهـــميــــدم...
بغــــلـــم کـــه ميـــکـــردي
چـــشـــمـــاتو کــه مي بســـتي
به فـــكــــر عشـــقـــت بـــودي...
ϰ-†нêmê§ |